سایه ی خیال من

ساخت وبلاگ
بعضی وقت‌ها

چنان کیش‌ات می‌کنند  !!

که سال‌های سال

مات می‌مانی  …

 

سایه ی خیال من...
ما را در سایت سایه ی خیال من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareya بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 22:19

چند وقتیست هرچه می گردم هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ، نگاهم اما ... گاهی حرف می زند! گاهی فریاد می کشد! و من همیشه  سایه ی خیال من...
ما را در سایت سایه ی خیال من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareya بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 22:19

باران ، میدانم دردهاي توجامه نيستندتا ز تن در آوریچامه و چکامه نيستندتا به رشته‌ي سخن درآوریدردهاي تو نگفتنيدردهاي تو نهفتني استدردهاي مردمدرد مي کنداما دردهای تو انتظار هستلحظه‌هاي ساده‌ي بودن پویادرهای رفتن پویادرد مي کندانحناي روح تودست در انتظار مي زند ورقروز روز های شعر انتظارشعر تازه ي باران رادرد گفته استدرد هم شنفته استپس در اين ميانه مناز چه حرف مي زنم؟انتظار، حرف نيستانتظار، نام ديگر باران استباران شخص نیست باران درد استباران انتظار هست ... انتظارمن چگونه باران را صدا کنم؟ سایه ی خیال من...
ما را در سایت سایه ی خیال من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareya بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 22:19

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت/ شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست/ اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت زگرد راه برون آ که پیر دست به دیوار/ به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت بیا که این رمد چشم عاشقان تو ای شاه/ نمی‌رمد مگر از توتیای گرد سپاهت بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست/ تویی که سوده کمربند کهکشان به کلاهت جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید/ به روی چون منی الحق دریغ چشم ونگاهت در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر/ دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت اگر به باغ تو گل بردمید و من به دل خاک/ اجازتی که سر برکنم به جای گیاهت تنور سینه ی ما را ای آسمان به حذر باش/ که روی ماه سیه می کند به دوده ی آهت کنون که می دمد از مغرب آفتاب نیابت/ چه کوه های سایه ی خیال من...
ما را در سایت سایه ی خیال من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareya بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 22:19